هنوز هم دم ظهر به روال سابق میل به خودکشی دارم اما به خودم زمان میدم،سعی میکنم روی مطالب چشم که گاهی اصلا چیزی ازشون نمیفهمم متمرکز باشم تا گذشت زمان رو حس نکنم و این ترفند جواب میده همیشه و دم عصر دوباره سرحالم و از اون دلشوره خبری نیست.بدون استثنا هر ظهر که از چرت کوتاهم(بخوان غلتیدن کوتاه)بلند میشم اینجا رو باز میکنم که بنویسم امروز دیگه فرق میکنه،امروز کار رو یکسره میکنم و میزنم زیر درس و میرم بیرون اما به خودم غلبه میکنم.

رقابت هر روز سخت تر میشه.مباحث بسیار حجیم و پراکنده اما بیشترین چیزی که عذابم میده تناقض رفرنس هاست.تعداد زیادی از بیماری ها بین فیلدهای مختلف مشترک هستن و گاها هر فیلد یک اپروچ کاملا متفاوت از باقی فیلدها داره و من مثلا باید یادم بمونه ضایعات ملانوم بدخیم رو توی جراحی گفته با فلان مارژین برمیداریم اما پوست یک مارژین دیگه گفته.یا اپروچ کاملا متفاوت به ندول تیروئید در داخلی و جراحی و هزار و یک مورد مشابه و اون جایی میخوام سر خودم رو بکوبونم توی دیوار که طراح های نامحترم دقیقا روی همین تناقض ها مانور میدن.اما به هرحال همینه که هست و همه همین شرایط رو دارن و فقط من نیستم.واقعا هیچ ایده ای ندارم که اوضاعم چطوره و امیدی بهم هست یا نه و فقط ادامه میدم و میسپارم به خودشفراموش نکنید که من باید با کسایی که بعضا چندین بار این امتحان رو دادن و بارها این کتابها رو خوندن رقابت کنم.با لعنتی هایی که دارن روزی پانزده ساعت درس میخونن.

 

*چشم میخوندم.مامان سادات اومد کنارم و گفت این رو خوب بخون،دوست دارم چشم قبول بشی،خوب و با دقت بخون.زدم زیر خنده و گفتم عشقم چشم کم اهمیت ترین درس برای رتبه آوردنه.چس مثقال سوال داره که اونم گاهی انقدر سخت میدن که کسی نتونه جواب بده.شما دعا کن من داخلی رو خوب بزنم که یک سوالش میتونه رشته و شهر رو عوض کنه.گفت نمیدونم دیگه مامان،به هرحال بخون چشم قبول شی،من دوست دارم:|||||

بیست و یکم مهرماه نود و هشت

هجدهم مهرماه نود و هشت

ما بنده به وظیفه ایم نه نتیجه

رو ,یک ,میکنم ,چشم ,درس ,ها ,اما به ,رو خوب ,چشم قبول ,و فقط ,اپروچ کاملا ,اپروچ کاملا متفاوت

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله ی متخصصان راهنمای شبکه کمونه دفاع ۸ساله دانلود پاورپوینت civiltech تیم امنیتی امپراطوری سیاه گیاهان دارویی و خواص آنها پروش و فروش سوگند به قلم